آرمان تحقق شهر بدون مانع

این وبلاگ تلاشی است برای برابر سازی فرصتها به منظور استفاده معلولین وجانبازان از امکانات جامعه

آرمان تحقق شهر بدون مانع

این وبلاگ تلاشی است برای برابر سازی فرصتها به منظور استفاده معلولین وجانبازان از امکانات جامعه

نگاهی به نیازهای آموزشی- پرورشی کودکان معلول

بیم از حصار نیست

بی شک زمانی که «آن سولیوان» اولین آموزش ها را بر دستان کوچک «هلن کلر» حک کرد و با زبان دست ها با هلن کوچک سخن گفت، باور داشت که «هلن» زمانی نه چندان دور نام هر شیئی را، هرچند نامفهوم، بر زبان جاری خواهد کرد و یا زمانی که «جبار باغچه بان» ، کودکان کر و لال را در کنف حمایت خویش قرار داد، می دانست که هر کودک معلول نیز مانند دیگر کودکان، حقی برای آموختن و استعدادی به قدر خویشتن دارد...
و «لوییس بریل» باور داشت که تاول های کاغذ خواهند توانست دنیای تاریک و پر التهاب کودکان نابینا را روشنی بخشد.آن چه در پی می خوانید؛ نگاهی است بر نیازهای آموزشی- پرورشی کودکان معلول در سه بخش:
الف: نیازهای ویژه آموزشی کودکان معلول، ب: گام به گام با کودک معلول ،ج: نیازهای والدین
.

الف: نیازهای ویژه آموزشی کودکان معلول
کودکان ناتوان یا کم توان (معلول)، مشکلات خود را با ناتوانی در انجام فعالیت ها، انجام تکالیف مدرسه، برقراری ارتباط با آموزگار، دوستان، والدین و... رفتارهای نابهنجار به ویژه عصبانیت، پرخاشگری، مشکلات روانی- عاطفی و... بروز می دهند. این رفتارها به ویژه اگر کودک ناتوان در مدرسه کودکان عادی تحصیل کند، بیشتر بروز می کند. از این رو کودکان معلول (ذهنی یا جسمی)، به ویژه کودکانی که دچار ناتوانی یا کم توانی ذهنی هستند، نیازمند شیوه های آموزشی ویژه، انتخاب مدرسه مناسب و... بوده و باید با شیوه اصولی آموزش ببینند.
۱- نیازهای آموزشی ویژه به چه معناست؟
نیازهای آموزشی ویژه یا
SEN (Special Education needs
) ویژه کودکانی است که دچار مشکلات آموزشی و ناتوانی در درک و فهم مطلق یا نسبی مسایل آموزشی بوده و نسبت به همسالان خود از توان آموزشی کمتر یا بسیار کمتری برخوردارند.
این کودکان نیازمند حمایت- نه ترحم- راهنمایی و آموزش و پرورش ویژه بوده و برای آموزش و پرورش آنها باید از مربیان و آموزگاران ویژه کودکان معلول کمک گرفت.
براساس نظر روانشناسان مرکز مطالعات معلولان ذهنی دانشگاه آکسفورد، اصلی ترین نیازهای آموزشی- پرورشی کودکان معلول عبارت است از:
- نیاز به تحصیل در مدارس ویژه
- انجام برنامه ها و آموزش های خاص در مدرسه
- آموزش مهارت خواندن، نوشتن، درک مفاهیم آموزشی- پرورشی با شیوه های مناسب
- آموزش مهارت برقراری ارتباط با همسالان و پذیرش ارتباط همسالان با خود؛ شامل برقراری ارتباط عاطفی- رفتاری و کلامی با همسالان
- فراگیری مهارت های رفتاری و بروز عکس العمل ها و واکنش های به جا و درست
- آموزش نحوه اداره کردن و نگهداری و مراقبت از خود در برابر حوادث و مشکلات و دفاع از خویشتن در مقابل خطرات
- فراگیری شیوه فهماندن نیازهای شخصی به دیگران به ویژه به والدین، آموزگار و مددکار و...
۲- تفاوت ها، عاملی جهت تفاوت در نیازها
بی شک ناتوانی کودکان معلول به یک میزان و در یک راستا نیست. بنابر این میزان و نحوه فراگیری و نوع آموزش ها نیز متفاوت است.
آموزگار برای سنجش تفاوت ها و نیازهای کودکان در اولین قدم می تواند با بهره گیری از برنامه های آموزشی- پرورشی هماهنگ، توان کودکان را محک بزند تا به تفاوت و نیازهای تک تک آنها پی ببرد. در این مرحله آموزگار باید به بررسی دقیق شیوه های رفتاری، آموزشی، ناتوانی ها و نیازهای هریک از دانش آموزان بپردازد تا به طور کامل و دقیق بر دانش آموزان و نیازهای فردی آنها مسلط شود.
در مرحله دوم؛ آموزگار باید با توجه به نیازهای ویژه هر دانش آموز، فعالیت های آموزشی- پرورشی را انتخاب کرده و با برنامه ریزی دقیق آموزش ها را به مرحله اجرا بگذارد. بهتر است برنامه ها با والدین دانش آموزان نیز هماهنگ شود تا در زمان کمتر و با کارایی بیشتری برنامه ها به نتیجه برسند. این مرحله از آموزش به «آموزش یا برنامه آموزش انفرادی» (
Indivi dual Education Plan) معروف است.
در مرحله سوم؛ نیاز است تا پیشرفت فراگیران به ویژه پاسخ ها و تحولات رفتاری- آموزشی هر دانش آموز پس از اجرای برنامه آموزشی «
IEP» به دقت بررسی شود تا در صورت مشاهده هرگونه نقص در اجرای برنامه IEP یا نقص در فراگیری دانش آموزان، برنامه های جدیدی به اجرا درآید.
آنچه در مراحل مختلف اجرای طرح ها و برنامه ها مؤثر است. تحمل و پشتکار والدین، آموزگار و فراگیران است.
۳- تکمیل نیازها
یکی از مهم ترین نکات در اجرای موفقیت آمیز برنامه های آموزشی- پرورشی کودکان معلول، ارتباط تنگاتنگ والدین با پزشک و روانپزشک کودک در خارج از مدرسه و ارتباط مستمر والدین با آموزگار و مشاوره ویژه کودکان استثنایی در مدرسه است. برای دستیابی به این منظور این نکات را به خاطر بسپاریم:
- کودک ناتوان یا کم توان (معلول) نیازمند کمک ما، اما به شیوه صحیح و منطقی است؛ پس ترحم را کنار بگذاریم.
- کودک معلول می تواند همپای همسالان خود که در شرایطی مشابه او بوده و پیشرفت کرده اند، آموزش ببیند.
- آموزش های ویژه هر کودک باید به دقت به اجرا گذاشته شود.
- والدین و آموزگار می توانند با همکاری هم به هدف های خود دست یابند.
- باور کنید که فرزندتان به کمک شما نیاز دارد و با کمک گرفتن از افراد مطلع چون پزشک، روانپزشک، مددکار و... گام های مثبتی را به سوی بهبود فرزندتان برمی دارید.
- کودک ناتوان رفتار والدین، مربیان، اقوام و... را به خوبی درک می کند هر چند به تصور دیگران او ناتوان است از این رو طوری رفتار کنید که امید را در دلش زنده کنید.
- پیش از هر اقدامی، مشورت با پزشک، روانپزشک، مربی و مددکار فرزندتان را فراموش نکنید.
- والدین نقش مهمی در برقراری ارتباط کودک با خانواده و مدرسه دارند؛ بنابر این همواره همسو با مدرسه و آموزش های مربیان پیش بروید.

ب: گام به گام با کودک معلول
همپا شدن و گام برداشتن با توان کودکان معلول یکی از اصول آموزشی کودکان ناتوان است؛ چرا که تفاوت عمده آموزش به کودکان ناتوان و کودکان عادی، کند بودن عکس العمل های کودکان ناتوان در مقابل برنامه های آموزشی- پرورشی است. بنابر این انتخاب مدرسه مناسب یکی از عوامل مهم جهت آموزش صحیح کودکان معلول است. آموزگار یکی دیگر از محورهای اصلی آموزش و پرورش بوده و توان و مهارت آموزگار نیاز اصلی وی برای آموزش به کودکان معلول است.
۱- انتخاب مدرسه
پس از بررسی های مقدماتی و آگاهی از ناتوانی کودک، والدین باید به سرعت مدرسه مناسبی را برای آموزش و پرورش فرزندشان برگزینند، ضرورت این انتخاب و سرعت در انتخاب به حدی است که به عقیده روانشناسان به تعویق افتادن آن باعث ایجاد لطمات جبران ناپذیری در کودک معلول می شود به ویژه این که کودک معلول، خواهر یا برادر سالم داشته باشد. برای انتخاب مدرسه مناسب نکاتی را به خاطر بسپاریم:
- مدرسه باید با سن، توانایی ها و نیازهای کودک همسان باشد. توجه به نوع معلولیت و تعداد معلولیت ها (ممکن است کودک دارای یک معلولیت و یا چند معلولیت باشد)؛ بسیار مهم است.
- حضور فرزند شما در مدرسه نباید تأثیر منفی بر روی سایر دانش آموزان و سایر دانش آموزان تأثیر منفی بر روی فرزند شما داشته باشد. به این معنی که تفاوت کودکان از جهت سن، توان یادگیری، نوع معلولیت و... بر آموزش شان تأثیرگذار بوده و باعث تخریب یا دلزدگی دانش آموزان می شود.
- امکانات مدرسه باید پاسخگوی نیاز دانش آموزان باشد.
- نیازهای آموزشی نباید بر نیازهای پرورشی و به عکس تأثیر گذاشته و یکی را تحت الشعاع دیگری قرار بدهد.
- مدرسه باید از جهت وسائل رفاهی، آموزشی، پرورشی، امکانات ورزشی ویژه دانش آموزان معلول و ... مجهز باشد. توجه کنید حداقل امکانات مد نظر نیست و مدرسه باید به حداکثر امکانات تجهیز باشد.
- مدرسه موظف است تا با توجه به نوع معلولیت نیازهای دانش آموزان معلول را برآورده کند. چرا که نیازهای دانش آموز نابینا متفاوت از نیازهای دانش آموزان ناشنوا است.
- از کارایی پرسنل مدرسه مطمئن شوید. برای این منظور می توانید از سوابق آموزشی مدرسه، موفقیت های آموزشی، پرورشی و ... آگاه شوید. یکی از بهترین شیوه های دستیابی به این اطلاعات، مشورت با والدین دانش آموزانی است که در مدرسه مورد نظر مشغول تحصیل اند.
- در انتخاب مدرسه دقت کنید چرا که از جهت روانی ثابت شده تغییر مکان آموزشی در همه دانش آموزان به ویژه دانش آموزان معلول، افت تحصیلی و اختلالات روانی عاطفی را به دنبال خواهد داشت.
۲- آموزگار محور تعلیم و تربیت
نقش مربی _ آموزگار، چنان کلیدی است که موفقیت یا دلزدگی دانش آموز مستقیماً به او وابسته است.
یکی از نکات مهم و مورد توجه، نحوه ارتباط آموزگار و فراگیر است به طوری که لازم است هر دانش آموز به صورت مستقیم و ویژه با آموزگار در ارتباط باشد: این ارتباط به حدی مهم است که بی آن طرح آموزش انفرادی (
IEP
) با شکست مواجه می شود.
به منظور برقراری ارتباط صحیح، منطقی و دوستانه میان آموزگار- مربی و دانش آموز به این نکات توجه کنیم:
- نیازهای فردی هر دانش آموز را به درستی شناسایی کنیم تا ارتباطی صحیح و منطقی با دانش آموز برقرار کنیم: این ارتباط اجرای بهتر طرح
IEP را نیز به دنبال خواهد داشت.
- اولویت ها را بررسی کنیم و نیازها را براساس اولویت ها پاسخ دهیم.
- قرار است چه کسی علاوه بر آموزگار نیازهای دانش آموز را برآورده سازد و میزان این مداخله در چه حد و به چه صورتی است؟
- والدین چه مسئولیتی را به عهده دارند تا در جهت تکمیل فعالیت های آموزگار گام بردارند.
در بسیاری موارد دیده شده که آموزگار به تنهایی نمی تواند پاسخگوی نیازهای آموزشی _ پرورشی دانش آموز باشد و فقط پاسخگوی بخشی از آنها است. در این موارد لازم است تا برنامه ها به صورت مکتوب در اختیار والدین نیز قرار بگیرد تا والدین در تکمیل فعالیت های آموزگار حرکت کنند. در مواردی نیز برگزاری کلاس های فوق برنامه کارگشاست. در این کلاس ها لازم است والدین نیز حضور یابند تا از نزدیک با فعالیت ها و نحوه آموزش آشنا شوند.
روان شناسان به فعالیت های گروهی بسیار معتقدند و عقیده دارند دانش آموزان در جمع به تأسی از یکدیگر بیشتر و بهتر فعالیت کرده و فرا می گیرند.
۳- تکمیل آموزش ها
در بسیاری موارد، آموزش های مدرسه پاسخگوی نیاز دانش آموزان نبوده و والدین باید فعالیت های تکمیلی را به اجرا گذارند. گاهی نیز معلولیت در حدی است که آموزش های مدرسه پاسخگوی نیاز دانش آموز نیست.
آن چه برای جبران این وضعیت پیشنهاد می شود، استفاده از مددکاران و مربیان کارآزموده در منزل است. براساس آمار بیشترین مشکل کودکان معلول در نحوه تکلم، واکنش و عکس العمل به حالت های مختلف به ویژه در شرایط اضطراری و ناتوانی در بیان نیازها به ویژه نیازهای فردی است. این کمبودها با همسو شدن آموزش آموزگار در مدرسه و مددکار و والدین در منزل قابل حل است. برای همکاری بیشتر و بهتر میان مددکار، والدین و آموزگار، برگزاری جلسات مشاوره حضوری کارگشا است.

ج- نیازهای والدین
آن چه علاوه بر آموزش و پرورش صحیح کودکان ناتوان یا کم توان، آنها را به سوی آرامش و امکان فراگیری بهتر آموزه ها سوق می دهد، توانمندی والدین از جهت آموزشی و روانی است. والدینی که خود از جهت روانی _ عاطفی و آموزشی، آموزش های لازم را دیده باشند می توانند با اعتماد به نفس فرزندشان را راهنمایی و حمایت کنند. برای دستیابی به این هدف به چند نکته توجه کنیم:
- اگر از نحوه آموزش های مربیان مدرسه رضایت دارید، سعی کنید تا با برقراری ارتباط بیشتر و بهتر با اولیاء مدرسه به ویژه آموزگار، زمینه آموزش و پرورش بهتر را فراهم کنید.
- اگر از شیوه آموزشی مدرسه، رضایت ندارید و یا نواقصی را در شیوه آموزش و پرورش فرزندتان مشاهده می کنید به جای تعویض مدرسه، با اولیاء مدرسه صحبت کنید. سعی کنید تا با یاری یکدیگر مشکلات را حل کنید. چرا که اشاره کردیم تعویض دائمی مدرسه، اثرات روانی _ عاطفی نامطلوبی بر کودک دارد.
- با والدین همکلاسی های فرزندتان در ارتباط باشید، به ویژه والدین دانش آموزانی که فرزندشان پیش از فرزند شما تجربه حضور در مدرسه را داشته اند.
- با انتخاب و مشورت با روان شناس و مددکار و یا هر دو، بسیاری از مشکلات به راحتی حل و فصل خواهد شد. حتماً حداقل دو هفته یک بار، بدون فرزندتان، به روان شناس یا مددکارتان مراجعه کنید و در زمان مراجعه به این نکات توجه کنید:
۱- به طور کامل نگرانی ها و اضطراب هایتان را شرح دهید.
۲- پیش از مراجعه فهرستی از نیازهای خود و فرزندتان را یادداشت کنید تا چیزی را از قلم نیاندازید و با دقت پاسخ سؤالات تان را دریافت کنید.
۳- درباره فعالیت های مدرسه،  پیشرفت ها و شکست های خود و فرزندتان، ناآرامی های روحی و روانی خود و فرزندتان و... سخن بگویید و راه حل بخواهید.
- فرزندتان را نزد همان روان شناس یا مددکاری ببرید که خود نیز نزد او می روید. به این ترتیب روان شناس یا مددکار می تواند به خوبی از حالات روحی شما و فرزندتان مطلع شود.
- مطالعه کتاب های روان شناسی به ویژه روان شناسی مرتبط با کودکان معلول را فراموش نکنید.
- گردش و تفریح به ویژه همراه با همکلاسِی  های فرزندتان به همراه والدین آنها را فراموش نکنید. این ارتباط زمینه ساز بحث و تبادل نظر و کاستن از اضطراب ها و نگرانی هاست.
- فراموش نکنیم که کودک ناتوان یا کم توان، ناتوان مطلق نیست و می تواند با آموزش به فردایی بهتر رهنمون شود.
و در پایان، به عقیده روان شناسان، کودکان معلول- ذهنی یا جسمی- نیاز به ترحم نداشته و تنها نیازمند توجه در راستای آموزش و پرورش صحیح هستند.
مهتاب صفرزاده خسروشاهی
منبع:
http://www.direct.gov.uk/Education And Learning

 

حضور در جامعه هدف معلولان

 

میرکمال میرنصیرى
فرهنگ عمومى جامعه و به عبارتى تفکر فردى و باور فردى تک تک اعضاى جامعه براین است که توانایى فکر بر توانایى جسم غلبه دارد اما با وجود چنین باورى در عملکرد عمومى و جو فرهنگى حاکم بر جامعه شاهد نگاه - ناخواسته - انزواگرایى در میان قشر معلولان کشورمان که از سرمایه هاى بالقوه ما به شمار مى روند، هستیم. البته با تلاش برخى از مسؤولان و قشر قابل توجهى از تشکل هاى مرتبط با معلولان ظهور و حضور بعضى از شهروندان معلول در عرصه هاى مختلف را مى بینیم که توجه به دو نکته در این مهم حائز اهمیت است:
اول آنکه این تعداد در مقایسه با قشر عظیم و روبه افزون معلولان، از شمار قابل توجهى برخوردار نیستند و معلولان بسیارى با توانایى هاى ارزشمند همچنان در حاشیه عزلت به سر مى برند و دوم اینکه همان تعداد اندک نیز در صورت فراهم بودن شرایطى بهتر، قابلیت هاى ناشکفته بسیارى از خود نشان خواهند داد.
جامعه جهانى با تمامى تغییر و تحولات شگرف و پیچیده اش در نگرشى کلان، رو به سمتى مى رود که در آن توانایى فکرى و روحى بر توان جسمانى اولویت دارد.
عصر فکر و فناورى بیش از هر زمان دیگرى آدمیان را به نشستن و اندیشیدن فرا مى خواند. معیار حضور مفید فرد در جامعه بیشتر از آنى که بر محور فعالیتهاى یدى و جسمانى اش تعریف شود، بر شاخص ابتکار و تلاش فکرى تکیه مى ورزد. امروزه این باور به بار بنشسته که اگر هزاران دست، توان تولید یک فکر را ندارند، لیکن فکر را توان جایگزینى هزاران دست تواند بود و فناورى، صریح ترین مصداق این مدعاست.
با اینکه مى دانیم سلامت جسم متضمن سلامت روح و فکر نیست و در زندان هاى سراسر دنیا شمار قابل توجهى از جسم هاى تنومند اما همراه با فکرهاى بیمار را توانیم دید، مع الاسف به اندازه اى که به خروج خاطیان از گردونه اجتماع همت گمارده مى شود، به لزوم ورود فکرهاى توانا به  رغم جسم در هم شکسته شان به عرصه اجتماع، تلاشى چشمگیر و مؤثر دیده نمى شود.
توجه به توانمندى معلول نه تنها نیاز معلولان، بلکه نیاز قطعى جامعه به بهره مندى از سرمایه هاى بالقوه خویش رابرآورده مى کند. انزواى معلولان توانا نه صرفاً محروم کردن ایشان از موهبت زندگى با عزت، بلکه محروم ساختن زندگى از داشته هاى گرانبهاى روحى و فکرى ایشان است. لذا حضور در عرصه جامعه نه حق معلول که وظیفه مسلم اوست و ایجاد فرصت لازم براى حضور معلولان درجامعه نه لطف به آن قشر که لطف به خویشتن جامعه و نسل حاضر و آتى است.
اما راه حل حقیقى در چیست؟ چرا این همه دانستن و سیاستگذارى و تصمیم ها، آنگونه که باید به بار نمى نشیند؟ چرا باور فردى افراد در این خصوص، در قالب توده به درستى جواب نمى دهد؟ چرا این همه هزینه ها و گرامیداشت ها، آنگونه  که لازم است مؤثر نمى افتد؟ و آخر اینکه چرا حتى برخى فعالیت هاى عملى از جمله بخشنامه ها و مناسب سازى ها و حتى تلاشهاى فرهنگى، رمق لازم را براى ایجاد این تحول ندارند؟
دلیل اول اینکه ما از یک سیاستگذارى یکپارچه، هماهنگ و برنامه ریزى شده در دستگاهها برخوردار نیستیم. تلاشهاى ارزشمند اما مقطعى و جزیره اى، خسته کننده و کم اثر است. لزوم ایجاد یک تشکل یا کمیته ویژه براى برنامه ریزى کوتاه، میان و بلندمدت در همه عرصه هاى فرهنگى، اجتماعى، علمى، شهرسازى و امثالهم و تلاش در جهت پرداختن به راهکارهاى هماهنگ و مستمر اصلى ترین ضرورت این تحول است.
و نکته نهایى و مهمتر که لازمه همه فعالیتها و تحولات عظیم این چنینى است، این است که باور کنیم مشکل اصلى و مهم معلولان، عدم اعتقاد عملى به اصل برابرى انسانها درجامعه است. نیاز مهم معلولان تواناى کشورمان به عنوان سرمایه هاى بلاتردید نسل حاضر و نسل هاى آینده، بیش از آن که نان و کار و ازدواج و موانع شهرى و امثالهم باشد، نیاز به اعتقاد عملى در کنار اعتقاد نظرى به اصل برابرى انسانها در تمامى طبقات جامعه است.

 

منبع : روزنامه ایران پنجشنبه ۱ دی ۱۳۸۴

 


ضرورت بازنگری در شیوه برخورد با کودکان استثنایی

 

ناتوانی را با محرومیت پاسخ ندهیم
ایمانی _ پارسا

در کنار همه واقعیت های موجود در جامعه آنچه که کمتر مورد توجه و دقت نظر کارشناسان و مردم قرار می گیرد بحث مربوط به کودکان استثنایی و مشکلات و آسیب های آنهاست.
در حالی که شاهدیم جامعه به اندازه کافی در موضوعاتی چون دختران فراری، اعتیاد، کارتن خوابها حساسیت نشان می دهد، در مقوله دردسرهای تمام نشدنی کودکان استثنایی و وضعیت زجرآور آنها کمتر رسانه ای با تیزبینی و موشکافی مسائل آنها را دنبال می کند.
به باور بیشتر کارشناسان اجتماعی، پدیده فقر و معضلات مرتبط با آن به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار بر شدت و حدت زندگی اجتماعی مطرح می باشد.
کودکان استثنایی هم از این قاعده مستثنی نیستند. بیشتر این کودکان در خانواده های محرومی زندگی می کنند که فقدان اطلاعات اولیه برای اداره یک زندگی مهمترین مشخصه آن است. والدین این کودکان نگاه واقع بینانه ای به زندگی خانوادگی ندارند و فقدان این نگاه باورپذیر بعضاً موجب محدود شدن روابط اجتماعی سالم در کودکان استثنایی می گردد.
دکتر رنج بخشی، عضو هیأت علمی دانشگاه و متخصص کودکان استثنایی با اشاره به اهمیت نقش دولت، آموزش و پرورش و مهمتر از همه والدین این کودکان اظهار می دارد: با توجه به شرایط ویژه ای که این بچه ها دارند می بایست مجموعه امکانات خاصی توسط دولت و خانواده های این بچه ها فراهم شده و کمی از بار مشکلات آنها کاسته شود. وی با تأکید بر مشکلات فرهنگی افراد جامعه و نحوه برخورد نامناسب اطرافیان با این بچه ها خاطرنشان کرد: آنچه که در رابطه با بچه های استثنایی در اولویت برنامه ها قرار می گیرد ،مسأله بالا بردن سطح فرهنگ افراد جامعه است ؛چرا که بعضاً  دیده شده است که بسیاری از بزرگسالان در هنگام روبه رو شدن با این بچه ها خود و فرزندانشان را از آنها دور می  کنند و یا به دیده حقارت به آنها می نگرند.
به راستی چه بسیاری از افراد به دید یک بیمار مسری به این بچه ها نگاه می کنند و یا فکر می کنند که این بچه ها به آنها آسیبی خواهند زد.
واقعیت امر آن است که استثنایی بودن بیماری نیست بلکه یک حالت و ویژگی است، به عبارتی بعضی ها پایین تر و یا بالاتر از خط نرمال جامعه قراردارند و این نمی   تواند دلیلی برای نقض وجود این افراد باشد.
دکتر رنج بخش در رابطه با علت وابستگی شدید و اظهار محبت زیاد این بچه ها در هنگام رویارویی با افراد غریبه و کسانی که به آنها توجه می  کنند اظهار می دارد: واقعیت امر آن است که یک بچه طبیعی از هزاران منبع محبت دریافت می کند؛ به طوری که وقتی با یک بچه سالم و زیبا روبه  رو می شویم آن را در آغوش می گیریم و به آن محبت می کنیم اما این بچه ها حداقل محبت و توجه را دریافت کرده اند و تشنه توجه و محبت هستند.
به گفته وی، بسیاری از این بچه ها به دلیل همین کمبود سریعاً  در دام بسیاری از مشکلات افتاده و به خیلی  از مسائل آسیب زا دچار می شوند.
امیررضا پرحلم -کارشناس و آسیب شناس اجتماعی آستانه تحمل و مدارا را در خانواده های این کودکان پایین دانسته و می گوید: علاوه بر فقر فرهنگی که جامعه با آن مواجه است خانواده های این کودکان نیز آستانه تحمل بسیار پایینی دارند و متأسفانه از تنبیه به عنوان بهترین روش برای آرام نگه داشتن این کودکان استفاده می کنند.
این رفتارشناس معتقد است که نگاه بیشتر افراد به واقعیت زندگی کودکان استثنایی نگاهی شیطنت بار و مزاحم است و به همین دلیل بعضاً  در مواجهه با این افراد در نهایت شدت عمل رفتار می شود.
طبق بررسی های به عمل آمده در رابطه با وضعیت آموزشی این بچه ها در کشورمان باید گفت، متأسفانه این بچه ها بویژه در مناطق محروم در شرایط نامطلوبی به سر می برند به طوری که علاوه بر فراهم نبودن شرایط مناسب آموزشی، مسأله تربیت و مهارت آموزی این بچه ها نیز مورد توجه قرار نگرفته است و در اغلب موارد به آموزش کتب درسی برای آنها اکتفا می کنند. وقتی از چند تن از مربیان این بچه ها سؤال شد که مهمترین مشکل شما چیست عنوان کردند:
با توجه به شرایط و سختی کار و عدم تناسب میزان فعالیت  مان با دستمزدهایی که دریافت می کنیم انگیزه زیادی برای ادامه فعالیت نداریم و این در حالی است که به دلیل مشاهده نکردن نتیجه کارمان رنجشی برای تلاش بیشتر نداریم و همواره با احساسی توأم با ناامیدی و افسردگی به کار خود ادامه می دهیم.
گفتنی است، یکی از بحث هایی که این روزها در اغلب کشورهای پیشرفته دنیا مطرح است مسأله «جریان قالب» است، به موجب این طرح بچه های استثنایی در مدارس عادی آموزش می بینند و فقط کلاس جداگانه ای دارند.
هدف از اجرای این طرح افزایش روابط اجتماعی این بچه ها با سایر بچه های عادی است؛ چرا که در شرایط کنونی به دلیل عدم دسترسی این بچه ها به محیط اجتماعی طبیعی دچار عقب ماندگی های اجتماعی شده اند.
آنچه که این روزها ذهن بسیاری از متخصصین و کارشناسان را به خود مشغول داشته است افزایش آمار بچه های استثنایی است؛ چرا که علیر غم پیشرفت علم پزشکی آمار این بچه ها روبه افزایش است.
دکتر رنج بخش در رابطه با دلایل افزایش آمار بچه های استثنایی و عقب مانده ذهنی علی رغم پیشرفت تکنولوژی روز پزشکی اظهار می دارد: در بررسی های به عمل آمده معلوم شده است یکی از عمده دلایل افزایش آمار این بچه ها پیشگیری های به عمل آمده جهت کاهش مرگ و میر نوزادان بوده است. وی در این باره تصریح کرد: درصد بالایی از بچه های استثنایی یا درانکی باتور بوده اند و یا فرزندان ناخواسته ای بوده اند که مادرهایشان در هنگام بارداری دارو مصرف کرده اند.
این کارشناس روانشناسی از بالاتر رفتن آمار بچه های اوتیسمی خبر داد و گفت:  علی رغم پیشرفت علم پزشکی شاهد آن هستیم که به دلایل مختلفی چون استفاده از انکی باتور، استفاده از داروهای سقط جنین، استفاده از بکیوم برای تولد نوزاد، انجام زایمان های سخت در مناطق روستایی دور افتاده، مبتلا بودن مادران به دیابت و فشار خون بالا و همچنین در معرض اشعه ایکس قرار گرفتن مادر تعداد این بچه ها روبه افزایش است.
در پایان باید گفت بهترین راه، پیشگیری از تولد این بچه ها است که می توان با آموزش والدین قبل از بارداری و انجام آزمایشهای ژنتیک برای تمام افراد و آموزشهای حین بارداری از تولد بچه های استثنایی جلوگیری کرد و درنهایت نیز نیازمند یک فرهنگ سازی غنی در سطح اجتماع برای نحوه برخورد با این کودکان هستیم.

منبع : روزنامه همشهری یکشنبه ۱۱ دی ۱۳۸۴

 

شهر من پاهای ناتوانم را در نمی یابد

نگاهی به مشکلا ت اجتماعی معلولین
 
نویسنده : محمد رجالی

در گوشه و کنار شهر حتما افرادی را مشاهده کرده اید که به دلیلی، با نام معلول شناخته می شوند. این افراد اگرچه ممکن است در قسمتی از بدن دارای نواقصی باشند، اما قطعا دارای قابلیت های دیگری هستند حال سوال این است که به لحاظ شهرسازی، امکانات و وسایل اجتماعی به گونه ای طراحی شده که معلولین بتوانند از آنها استفاده کنند و با توجه به مشکلا تی که دارند با موانعی روبه رو نباشند؟

قادرسازی

قادرسازی عبارتی است که در دهه های اخیر در بسیاری از کشورهای دنیا مطرح شده است. با تغییر نگرش و وسعت دید جوامع مختلف نسبت به مسئله معلولیت، این عبارت نیز در عالم توانبخشی جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است. باید اشاره کرد که قادرسازی تنها در زمینه توانبخشی معلولین مطرح نمی شود، بلکه در نگرش های جدید علوم اجتماعی، قادرسازی به هر نوع قابلیت برای بهزیستی عموم مردم جامعه اشاره دارد. «هر نوع توانایی که تغییرات جدیدی را در زندگی افراد جامعه، اعم از سالم یا ناسالم منجر شود و نهایتا چالش با مشکلا ت قدیم زندگی روزمره راتسهیل سازد قادرساز نام می گیرد.»
معلولیت عارضه ای اجتماعی است. درجامعه های گوناگون به صورت های متفاوت پدیدار می شود. آمار نشان می دهد که در اکثر کشورهای جهان، حداقل یک دهم از جمعیت به نوعی از عارضه معلولیت رنج می برند.
ورزش به عنوان وسیله ای حرکتی - درمانی می تواند نقش ارزنده ای در بهبودی و استقلا ل معلولا ن ایفا کند. به این سبب باید مورد توجه معلولا ن، مراقبان و به ویژه سازمان های مربوطه قرار گیرد. بر اساس تعریف انجمن بین المللی توانبخشی، معلولیت عبارت است از: «عارضه ای که در نتیجه یک نقص به وجود می آید و انجام فعالیت های طبیعی فرد را به طریقی محدود می کند یا با مانع مواجه می سازد.»

تلا ش برای بهبود شرایط محیط کار

با توجه به این مسئله که امروزه در جوامع مختلف، پیش آمدها همچون جنگ و معلولیت های مادر زادی و ضایعات فیزیکی گوناگون در اثر تماس انسان با ماشین ایجاد می شود و با بالا  رفتن سن و از کارافتادگی سنی، ضایعات و صدمات فرسایشی زیادی پیش می آید لذا باید افرادی که درگیر مسائل درمانی و رفاهی جانبازان و معلولین هستند، در جهت بهبود شرایط محیط کار، زندگی و درمانی و تفریحی آنها بکوشند و تدابیری ایجاد کنند تا برقراری رابط از سوی آنان با جامعه از هر جهت سهل و آسان شود تا آنان بتوانند تمامی نیازهای زندگی خود را شخصا برآورده کنند و در نتیجه منزوی نشوند افراد معلول و جانباز برای برطرف کردن نیازهای مادی و معنوی فردی  و در دست گرفتن امور زندگی خویش لا زم است به خود متکی باشند تا بتوانند جلوی دلسوزی های بیهوده افراد دیگر را بگیرند، این ها همانند همه مردم برای رفع احتیاجات خود باید بتوانند در سطح شهر حرکت کرده و به موسسات اجتماعی و واحدهای خدماتی مختلف مراجعه نمایند لیکن برای این امر با مشکلا ت گوناگونی از جمله عدم تناسب اماکن عمومی و معماری شهری و حتی میادین ورزشی و غیره روبه رو بوده اند از این رو در جامعه غربی بعد از جنگ دوم جهانی و به جا ماندن گروه بیشماری معلول نیاز به توجه و رعایت ضوابطی در طراحی شهری احساس گردید و بعد از آن، این روند رو به توسعه گذاشت.
عمده ترین مسئله معلولین مشکلا ت روحی، روانی و بیش از همه عدم اعتماد بنفس، بیکاری و از نظر اجتماعی مشکلا ت از قبیل استفاده از وسایل ایاب وذهاب  و مشکل عدم بهره مندی از امکانات ورزشی و تفریحی است جامعه شناسان ثابت کرده اند که مشکلا ت روانی یک فرد معلول که زائیده عدم آمیختگی او با محیط اطراف است سبب انزواطلبی و گوشه گیری آن فرد می شود که می تواند اثرات جبران ناپذیری بر جامعه و مناسبات حاکم بر آن داشته باشد، برای معلولا ن کافی نیست که در مسکنی راحت زندگی کنند ولی منزوی و دور از دیگران باشند پس، چه به جاست تغییرات ساده ای در معماری و شهرسازی و وسایل عمومی داده شود تا این افراد مسلما با تکیه بر روحیه قوی که در خود دارند بتوانند از عهده امور زندگی و ایجاد محیط مناسب برای خود برآیند یکی از این محیط ها میادین ورزشی و ورزشگاه ها بوده که همواره مامنی برای تمامی اعضای جامعه، برای گذران ساعات فارغ از هیاهوی زندگی و مشکلا ت عدیده آن می باشد که با برنامه ریزی صحیح در طراحی تمامی اماکن و امکانات شهری به ویژه میادین ورزشی می شود موجبات احساس امنیت و آسایش آنها را فراهم کنیم با توجه به نیاز مبرم به توسعه بیش از پیش فعالیت های ورزشی در سطح کشور و به خصوص اهمیتی که در پیشبرد و تداوم سالم سازی فکر وروان معلولین و جانبازان وجود دارد، لذا برای دستیابی به بهبود عملکرد فضاهای ورزشی، ایجاد ضوابط طراحی جدید برای اماکن ورزشی ضروری است.
امروزه متاسفانه بسیاری از ورزشگاه ها و مراکز ورزشی کشورمان از نظر ساختمان سازی و معماری برای استفاده معلولین در نظر گرفته نشده است و روشنگر ناسازگاری و نداشتن تطبیق اصولی آنها، با وضعیت جسمی معلولا ن است. لذا در ایجاد ورزشگاه های جدید التاسیس مدیریت شهری باید نقشه های این ساختمان ها را با معیارهای استاندارد مناسب سازی محیطی برای معلولین تطبیق دهند و در زمینه ورزشگاه های قدیمی نیز باید آنها را تا جایی که امکان دارد برای استفاده جانبازان و معلولین بهبود و اصلاح کنند و نهایتا این که برای بازگشت جانبازان و معلولین به عرصه فعالیت و زندگی اجتماعی، نیازمند مناسب سازی محیط اجتماعی و شهری به ویژه مناسب سازی ورزشگاهها و میادین ورزشی بوده تا از این طریق بتوان شرایط لا زم جهت بازگشت جانبازان و معلولین را به جامعه و مشارکت فعال آنها را در زندگی اجتماعی فراهم کرد.  
از این رو لا زم است که درباره وسایل ارتباطی، اماکن و مراکز عمومی و تفریحی و ورزشی همچون پارک ها و ورزشگاه ها و میادین ورزشی تدابیری به عمل بیاید که افراد معلول بتوانند به راحتی نیازمندی های خود را برآورده کنند. در همین راستا رفع موانع معماری و ساختمانی در مراکز عمومی کشور می تواند خود کمک موثری در برآورده شدن نیازهای معلولین به خصوص معلولا ن جسمی و حرکتی و جانبازان باشد.

مشخصات تجهیزات شهری

ایستگاه های اتوبوس: در پایانه های اتوبوسرانی درون شهری و شهرک های ورزشی احداث محل انتظار ایستگاه اتوبوس ویژه معلولین با عرض 150 سانتیمتر و همسطح با کف اتوبوس  با حفظ اصول اتصال پیاده رو به سواره رو باید ایجاد شود و نیمکت هایی با ارتفاع 45 سانتیمتر از کف زمین، ایجاد شود.
توقفگاه های وسایل نقلیه: برای توقف وسایل نقلیه به منظور پیاده و سوار شدن معلولین از وسیله نقلیه در خیابان های اصلی ایجاد محلی به عمق حداقل 3/6 متر و طول حداقل 12 متر در ارتباط مناسب با پیاده رو ایجاد شود و همچنین اختصاص قسمتی از ایستگاه های عمومی به معلولین جسمی حرکتی  با نصب علا مت مشخص شود و حداقل اختصاص دو پارکینگ ویژه وسایل نقلیه معلولین صندلی دار با نصب علا مت مخصوص در کنار خیابان در هر 500 متر با عرض حداقل 3/5 متر برای محل پارکینگ، باید در نظر گرفته شود در ضمن برای دسترسی به وسایل نقلیه سواری و اتوبوس و پارکنیگ، باید محل سوار شدن در مجاورت در ورودی میادین ورزشی باشد.
محل عبور پیاده در سواره رو: برای عبور جانبازان و معلولین از سواره رو به طرف پیاده رو باید با ایجاد خط کشی عابر پیاده در سواره رو در کلیه تقاطع ها و حداکثر در هر 500 متر محل عبور عابر پیاده ایجاد شود و در محل خط کشی عابر پیاده، جداول  اول خیابان حذف شود. در ضمن پیش بینی دستگاه تولید صدا خبر دهنده و نصب کلید دستی برای چراغ سبز و استفاده از مصالح متفاوت در کف سازی محل عابر پیاده برای تشخیص نابینایان ضروری است.
پلهای ارتباطی بین پیاده رو و سواره رو: پیش بینی پلهای ارتباطی بین پیاده رو و سواره رو حداکثر در هر 500 متر در امتداد خط کشی عابر پیاده و همراه با نصب علا ئم حسی قابل تشخیص  برای نابینایان ضروری است این پلها باید بدون اختلا ف سطح بوده و در غیر این صورت از سطح شیب دار با حداکثر شیب 10/1 استفاده شود و عرض آن حداقل 150 سانتیمتر و جنس پلها از مواد غیرلغزنده و چنانچه از نرده های فلزی ساخته شده است باید فاصله نرده های آن بسیار کم باشد.
پیاده روها: رویه پیاده روها باید محکم، صاف و غیر لغزنده از موادی مانند موزائیک شیاردار، بتون یا بتون آسفالتی باشد و نباید پیچ و خم های زیادی و تغییر مسیرهای ناگهانی در گذرگاه ها داشته باشند و تغییر سطح  در مسیر پیاده روها باید صرفا با استفاده از سطح شیبدار مناسب انجام شود و شیب نباید از 20/1 بیشتر باشد و در شرایط محدود حداکثر تا 12/1 می تواند باشد و حداقل عرض برای عبور جانبازان با صندلی چرخدار  1/2 متر و برای عبور  همزمان دو صندلی چرخدار  از کنار یکدیگر دو متر می باشد در مسیر پیاده روها از نصب هر نوع مانع غیرضروری مانند صندوق پستی، سطح زباله،  آبخوری و غیره باید خودداری شود و ایجاد جدول به ارتفاع  حداقل 5 سانتیمتر بین پیاده رو و باغچه یا جوی کنار پیاده رو الزامی است و استفاده از هرگونه  شبکه و اجزای تاسیساتی و شیرفلکه و غیره در کف پیاده رو غیر اصولی بوده و در صورت اجبار در به کار بردن  آنها، باید دارای سرپوش هم سطح با کف پیاده رو باشد و نیز از علا ئم حسی در کف پیاده رو به شعاع 90 سانتیمتری از مانع و حذف حفرات و درزها در پیاده روها برای نابینایان الزامی می باشد به علا وه در پیاده روهای بلند باید به وسیله نرده های اطمینان برای پیشگیری از سقوط جانبازان استفاده شود.
سطوح شیبدار: استفاده از سطوح شیبدار یکی از تدابیر در جهت ایجاد سهولت برای جانبازان و معلولین در رفت و آمدهای شهری می باشد که اهمیت زیادی به ویژه برای اماکن عمومی همچون مساجد، ادارات، بانکها، ورزشگاه ها و ... دارد اندازه عرض سطح شیبدار حداقل 120 سانتی متر و حداکثر شیب 8 درصد برای سطح شیبدار از طول 3 تا 9 متر لا زم است، سطوح شیبدار ورودی ساختمان باید مسقف وبا نصب نرده در طرفین سطح شیبدار با ارتفاع 60 الی 85 سانتی متر و قطر 3/5 سانتی متر و حداقل 4 سانتی متر فاصله از دیوار ایجاد شود، همچنین جداولی با بلندی 5 سانتی متر جهت حفاظت و کمک در طرفین سطح شیبدار الزامی است و برای هر شبیراه باید یک پاگرد به اندازه 180 الی 200 سانتی متر مربع درهر 10 متر طول یا
80 سانتی متر ارتفاع ایجاد شود.
پله ها: در صورت اجبار برای نصب پله و استفاده از آن، پله ها باید دارای کف به اندازه 28 الی 32 سانتی متر وارتفاع 15 سانتی متر و عرض حداقل 120 سانتی متر به صورت یکنواخت و بدون پخ در لبه پله و غیرلغزنده باشد واز اختلا ف رنگ بین کف و پاخور پله ها استفاده شود و نرده های مناسب به ارتفاع 60 الی 85 سانتی متر و قطر 3/5 سانتی متر در دو طرف راه پله و در راه پله های عریض در وسط آن نصب گردد.
 همچنین از علا ئم حسی در کف راه رو قبل از ورود به قفسه پله برای هشدار به نابینایان استفاده شود ودر کنار عرضی پله تعبیه لبه مخصوصی برای جلوگیری از لغزش عصا لا زم است در ضمن حداکثر تعداد پله بین دو پاگرد 12 عدد می تواند باشد و هر پاگرد حداقل عمقی برابر با 120 سانتی متر باید داشته باشد.

ورزش معلولین

امروزه فعالیت های ورزش معلولین برای معلولین نقش تعیین کننده ای به خود گرفته و از یک وسیله تفریحی و درمانی پا فراتر گذاشته و به عنوان عاملی درجهت تکامل نارسایی های جسمانی روانی آنها مدنظر قرار گرفته است. در شرایط کنونی، معلولین به دلیل کوشش خارق العاده در فعالیت های ورزشی توانسته اند حقارت های ناشی از معلولیت را از بین برده و به عنوان افراد برجسته در اجتماع نمایان شوند. ورزش اعتماد به نفس معلولا ن را افزایش می دهد به طوری که آنان می توانند بر افراد دیگر اجتماع اثر گذارند. فراهم کردن بستر مناسب در زمینه ورزش جهت استفاده معلولین بهترین عامل جذب معلولین در جوامع است.
مسوولین سازمان های ذی ربط در شهرها لا زم است با تدوین ضوابط و معیارهای ساختمانی و فنی موجبات شرکت افراد دارای معلولیت های جسمانی را در فعالیت های اجتماعی و ورزشی سهل تر کنند، تا از این طریق امکان سهیم بودن آنها درجامعه فراهم آید. 

ورزش

در نگرش عامه ورزشکار یعنی کسی که بدنی سالم دارد، یا کسی که از رفتاری سالم و مناسب برخوردار است، یا فردیکه از وجهه اجتماعی خوبی برخوردار است.
این خاصیت ورزش است. ورزش جدای از تاثیراتی که برجسم فرد می گذارد نفوذی که در روحیه افراد دارد بیشتر از یک غذای خوب، یک خواب خوب یا مسافرت خوب است. معلولا ن به علت شرایط خاص بدنی و روحی خود فعالیت بدنی کمتری نسبت به افراد سالم دارند. بخش مهمی از این مسئله به عدم مناسب سازی محیط در جهت کشاندن معلولا ن به محیط های ورزش بر می گردد که خود این امر باز خورد منفی بر باور و نگرش و اعتماد به نفس معلولا ن و کمرنگ شدن انگیزه های آنها برای فعالیت های ورزشی دارد که منجر به رکود روحی، تحلیل قوای جسمانی، کاهش توانایی ها، کاهش طول عمر و ... خواهد شد. برای کاهش مشکلا ت ذکر شده، این سیکل معیوب باید در جایی شکسته شود.
اما در کجا و چگونه؟
این سیکل معیوب را می توان با توجه به موارد زیر، اصلا ح کرد:
- قابل دسترس ساختن مکانهای ورزشی، - آموزش و تربیت مربیان ورزشی آگاه به مسائل معلولا ن،
 - نقش خانواده در تشویق و کشاندن معلولا ن به عرصه های ورزشی،
- خدمات بیمه ورزشی خاص معلولا ن،
- اختراع ورزش های خاص معلولا ن،
- تغییر دادن ورزش های عمومی و مناسب ساختن آنها با وضعیت معلولا ن توسط متخصصان علوم ورزشی و توانبخشی،
- برگزاری  سمینارها و کنفرانس های ورزشی و طب ورزشی خاص معلولین،
- استفاده از تکنولوژی توانبخشی و مهندسی توانبخشی در تسهیل رشته های مختلف ورزشی برای معلولین،
- تشویق و مطرح کردن ورزشکاران معلول موفق،
- و بسط فرهنگی ورزشی در بین معلولین با ایجاد پوشش در میان انجمن های خودیار معلولین.

سرگرمی

هیچ شخصیتی نیست که علا قه ای به تفریح نداشته باشد، مگر آنکه در اثر عدم توانایی در استفاده از امکانات تفریحی انگیزه ای برای آن نداشته باشد.
مناسب سازی سالن های تئاتر و سینما،  پارک ها و سایر اماکن تفریحی عمومی، متناسب  کردن امکانات تفریحی با شرایط خاص معلولین مختلف، ساخت و همه گیر کردن وسایل تفریحی الکترونیکی، تغییر نگرش مردم برای استقبال از معلولین در اماکن تفریحی عمومی، بهبود سیستم حمل و نقل، دخیل ساختن خود معلولا ن در اجرای طرح های تفریحی و سرگرمی و ایجاد استقبال مناسب در این جهت،  قائل شدن امکانات مادی برای برخورداری معلولا ن از تمام جنبه های تفریحی ، و آگاه سازی معلولا ن از بسیاری از امکاناتی که در جامعه وجود دارد و با شرایط جدید قابل دستیابی برای آنهاست، از جمله گام های موثر برای پرکردن اوقات فراغت و در پی آن افزایش نشاط روحی معلولین است. بسط استفاده از امکانات تفریحی جامعه معلولین می تواند یکی از موفق ترین آیتم هایی باشد که به آنها بیشترین احساس برابری فرصت ها را می بخشد.

راهکارها

برای معلولین باید این مساله امکان پذیر باشد که از کلیه امکانات رفاهی و ورزشی همانند افراد سالم استفاده کنند. در این راستا ضرورت دارد شرایطی را فراهم کرد که معلول  قادر باشد بدون کمک گرفتن از شخص همراه در جامعه زندگی کند، تردد کند و از امکانات و مکان های ورزشی بهره مند شود.
کشورهای اروپایی بعد از جنگ جهانی دوم و افزایش تعداد معلولین، اقدامات گسترده ای را در جهت رفاه معلولین و تسهیل آنان از وسایل تفریحی و ساختمان ها و ... در جامعه انجام داده اند اما متاسفانه با آنکه در حال حاضر معلولین در جامعه ما تعداد قابل توجهی هستند هشت سال جنگ تحمیلی و شور عمومی برای شرکت در دفاع از میهن و عشق به جانبازی جمعیت کثیری را به عدد معلولین عادی کشور افزوده است، با این همه کمترین امکانات و تسهیلا ت برای زندگی، رفت و آمد  و تفریح و ورزش که فاکتور حیاتی و موردنیاز این قشر محسوب می شود فراهم نگردیده است.
برای جانبازان و معلولین زندگی در مسکن راحت کافی نیست. آنها باید بتوانند بدون کمک دیگران به محل کار خود بروند، به مدرسه یا باشگاه ورزشی مراجعه کنند یا حداقل به تماشای مسابقات ورزشی بروند و در فضای باز گردش و تفریح کنند و به انجام حرکات ورزشی بپردازند.
مکان ها و ساختمان های ورزشی و تفریحی قابل استفاده برای معلولین بایستی چنان ساخته شوند که معلولین و جانبازان روی صندلی چرخدار و نیز دیگر معلولین بتوانند از آنها بدون مشکل استفاده کنند.
شکی نیست که این حق مسلم افراد معلول است که به خاطر استفاده آنها تغییراتی را در ساخت اماکن ورزشی و وسایل آنها بدهیم هر چند این کار هزینه زیادی را متحمل می شود ولی این وظیفه هر جامعه ای است که این خواسته را به هر قیمتی پاسخ گوید و معلولین را به اجتماع و به شرکت در فعالیت های ورزشی و تیم های باشگاهی ترغیب و جذب نماید.
فرد معلولی که قصدحرکت به سوی یک مکان ورزشی را دارد در وهله اول نیاز دارد تا به راحتی به کمترین مشکل خود را به آنجا برساند. بنابراین وسایل نقلیه ای که استفاده می کنند حتی المقدور از لحاظ صندلی و فرمان و دنده برای معلولین طراحی شود.
اخیرا شهرداری و سازمان تربیت بدنی اقدام مناسبی را در جهت ورزش همگانی انجام داده اند و در پارک ها و فضاهای سبز داخل شهری ایستگاه های تندرستی تعبیه کرده اند که مورد استفاده بسیاری از مردم است.
در این مورد چه خوبست که وسایلی که در این ایستگاه ها تعبیه شده را از لحاظ ارتفاع یا موارد دیگر برای افراد معلول هم طراحی کنند. مثلا ارتفاع میزهای تنیس روی میز کم یا میزهای شطرنج نیز همین طور باشد. جهت تسهیل استفاده معلولین از این امکانات تفریحی - ورزشی بایستی معلولین به راحتی بتوانند وارد این فضاها بشوند.
 بنابراین محل ورودی ها از خیابان به پارک نبایستی دارای اختلاف سطح باشد یا سطح شیب دار باشد (شیب ملایم) و در داخل پارک مسیرهایی را از محل ورود به پارک تا مکان ایستگاه تندرستی در نظر بگیرند که سطوح این مسیرها یک دست و بدون اختلاف باشد و پوشش کف این مسیرها بهتر است از مصالح سخت و غیرلغزنده انتخاب شده باشد. عرض این مسیرها حداقل 1/20 مترباشد زیرا یک فردی که با ویلچر یا وسایل کمکی دیگر بخواهد از این مسیرها عبور کند فضای بیشتری را نسبت به یک فرد عادی نیاز دارد.
مکان های ورزشی دیگری که می تواند مورداستفاده این افراد قرار بگیرند، سالن ها، استخرها و استادیوم ها می باشد.
چه خوب است که این محیط ها و مکان های ورزشی در مناطق مرکزی و پرجمعیت هر شهر قرار گیرد و حتی المقدور مخصوص افراد معلول باشد. ولی با توجه به اینکه این کار ممکن است متحمل هزینه شود بایستی این مکان ها را هم برای افراد عادی و هم برای افراد معلول طراحی کنند. مثلا در ورودی ها رامپ تعبیه کنند. سطح این رامپ ها لغزنده نباشد و شیبش طوری باشد که یک فرد ویلچر ران بتواند به تنهایی از آن عبور کند.
در استخرها آب کمی گرم تر برای معلولین باشد و دوش اختصاصی برای آنها تعبیه شود.

و کلام آخر اینکه

هنوز بحث برابری فرصت ها، مشارکت و قادرسازی در ابتدای راه خود است.
فعالیت های انجام شده، نهضت های برخاسته و فریادهای کشیده شده آغازگر راهی هستند که نهایتا هدفی به بزرگی از بین رفتن معلولیت طبق تعریف H.D.I.C.I (نقص و ناتوانی که منجر به ایجاد محرومیت در مشارکت اجتماعی شود) دارد.